دلم میخواد داد بزنم

این یه وبلاگه که توش دلم میخواد خودم باشم بدون سانسور بدون رودربایستی با خودم بدون ترس از شناخته شدن فقط فقط فقط خودم و دلم

دلم میخواد داد بزنم

این یه وبلاگه که توش دلم میخواد خودم باشم بدون سانسور بدون رودربایستی با خودم بدون ترس از شناخته شدن فقط فقط فقط خودم و دلم

۸

به نظر شما کسی که میتونه چند تا زندگی رو بچرخونه ؛ میتونه چن تا زن داشته باشه؟!!!!!!!!

حرفی بود که دیروز یکی از آقایون محترم فرمودن ؛ و من همچنان در فلسفه * عشق یا هوس * گو گیجه میزنم !!!

نمیدونم خدا از این همه تفاوت تو ساختن گل (به کسر گاف ) زن و مرد چه لذتی می برده ؛ بعد هم طوری زندگی رو پیش میبره که قاعده بازی اینه که با هم باشن ؟ اونوقت نتیجه این بازی میشه یکی مثل مننننننننن!!!!!!!! که همش ماشالا دارم جفت شیش میارم!!!!

۷

دیروز بحدی کلافه بودم که نمیتونستم یه کلمه هم حرف بزنم اما حالا بحدی سرخوشمم که حتی صدای رنده کننده مغز : جناب کولر هم نمیتونه از حسم کم کنه ! چشمات کور شن اگه نمیتونی سرخوشیمو ببینی!

پ.ن.: ۱. تا شب فرصت زیاده ؛ ببینم کی شیر میشه و کی روباه؟!!!

       

۶

وای چه حالی میده صبح (البته ظهر ) جمعه با صدای تلفن از خواب پاشی و ببینی اونور خط یکی از دوستای قدیمیه که آخرین بار سال اول دبیرستان یعنی حدود سال ۷۴ یا ۷۵ دیدیش !!! و کلی گشته تا شماره اتو پیدا کنه!

وای چه حالیییی داشت !باور می کنی هنوز هستن کسایی که دوست دارن و بیادتن.

البته به این شرط که مانای اونموقع تو ذهنشون باشه نا مانای الان!